تا قافیۀ شعر امیر است و غدیر است برخیز که هنگام مراعاتُ نظیر است الیوم که أکملتُ لکم دینکم آمد تا عرش فراخوان تماشای امیر است افطار در خانۀ مولا بنشیند هر خسته که مسکین و یتیم است و اسیر است بر طبل بکوبید نقاره بنوازید آواز بخوانید که بی مایه فطیر است مَن ماتَ علی حُبّ علی ماتَ شهیدا آنانکه نمردند بمیرند که دیر است! این شیهۀ اسبان ظهور است میآید هنگامۀ ما یَستوِی الأعمی وَ بصیر است میچرخم و میرقصم و تقصیر خودم نیست این شور و جنون را چه کنم عید غدیر است سعدیا چرب زبانی کن و شیرین سخنی
درس یازدهم: خاک آزادگان
ای کاش مرد آتش و خون بودند، افراسیاب جنگ و جنون بودند
غدیر ,ماتَ ,علی ,شور ,جنون ,امیر ,غدیر است ,را چه ,جنون را ,این شور ,است این
درباره این سایت