"ای خوش مسیر برکه!.قرار مسافران! آغوش باز کن که رسیدهست کاروان پیغام بازگشت بده هر که رفته را ی درنگ کن که بیایند ماندگان ی درنگ کن که جهان ایستاده است بنشین نگاه کن که به رقص آمده زمان وقتش شدهست برکة کم آب دوردست! کمکم رسد تلاطم موجت به بیکران تصویر دست کیست در آیینه ات؟ ببین! این دستها رسانده زمین را به آسمان دیگر هراس خشک شدن در دلت مباد دستی به بیعت آور و دریا شو و بمان!. محمدمهدی سیار سعدیا چرب زبانی کن و شیرین سخنی
درس یازدهم: خاک آزادگان
ای کاش مرد آتش و خون بودند، افراسیاب جنگ و جنون بودند
کن ,درنگ ,آسمان ,رسانده ,دستها ,زمین ,کن که ,به آسمان ,درنگ کن ,را به ,رسانده زمین
درباره این سایت